همزمان شأن و جایگاه نیروی ماهر و مهارت آموزی را چنان پایین کشیدیم که برای بسیاری گز کردن خیابان بهتر از مهارت آموزی در حرفه هایی شد که اتفاقاً خیلی زود هم درآمدزا میشوند.
ثمره این تفکر در نتایج آمارگیری نیروی کار سال 1393 از سوی مرکز آمار ایران مشخص است، آمارها میگویند، لیسانسها با 723هزار نفر طولانی ترین صف کاریابی را در کشور دارند و بیش از 110 هزار نفر نیز با مدرک دکتری در رؤیای شغلی خوب تاریکی شب را به صبح امید گره میزنند.
محمدرضا احمدی، مدرس اقتصاد در گفتوگو با خبرنگار ما میگوید: اکنون درس خواندن در جامعه ما تبدیل به یک ارزش و پز اجتماعی شده، آدم ها با بالا رفتن مدرک تحصیلی در سطح بالاتری از شؤون فرض شده و به اطرافیان معرفی میشوند و به همان نسبت هم پیشنهادهای کاری بالاتری را توقع دارند.
تطابق نداشتن خروجي دانشگاه با واقعيت کشور
احمدی با اشاره به اینکه خروجي دانشگاه ها با نیازهای واقعی کشور تطابق ندارد، میافزاید: در دانشگاه افراد مطالبي مي آموزند که ما به ازاي واقعي در فضاي اقتصادي کشور ندارد و در نتیجه آن مهارت هاي آنها از سوي بنگاه ها خریداری ندارد.
وی ادامه میدهد: این موضوع که قشر تحصیلکرده به سمت مشاغل خدمات محور کشیده میشوند، ذاتاً بد نیست، چه بسا این نوع کارکرد امتیازات مثبتی هم داشته باشد و آن، این است که ورود دانش آموختگان به مشاغلی که نیاز به تحصیلات خاصی ندارد، سبب پویایی و نوآوری در آن کار میشود، چنانکه میبینیم یک کارشناس با ایجاد یک واحد صنفی در سطح بسیار خوب و با نوآوریهای خودش در حال خدمات دهی به مردم است و کسب و کارش نیز از رونق خوبی برخوردار است.
احمدی میافزاید: به نظر میرسد، اکنون سرفصلهای دانشگاهی خوب سازماندهی و ارایه نشده اند، بهتر است دانشگاه، جامع مشاغل سطح شهر را بررسی میکرد و آنهایی را که نیاز به آموزش آکادمیک دارد، در قالب دورههای کاردانی خود جا میداد.
وی ادامه میدهد: مطمئناً خیلی از دانش آموختگان رشتههای دیگر که بازار کار مناسب ندارند به سمت گذراندن این دورههای کاربردی و وارد شدن به بازار کار کشیده میشوند و باید گفت، اکنون فضای این کار بسیار مهیاست و تنها به اقدام جدی و فوری نیاز دارد.
نادیده گرفتن نیازهای بازار کار
محسن شرکا، عضو هیأت مدیره خانه صنعت، معدن و تجارت خراسان رضوی در گفتوگو با خبرنگار ما اظهار داشت: دانشگاه به جای اینکه کارآفرین تربیت کند، کارجو پرورش میدهد، اینها صاحب علمی شدند که نمی توانند نیازهای جامعه را برآورده کند.
این کارشناس اقتصادی میافزاید: مراکز آموزش عالی باید بر اساس نیازهای بازار کار در 20 سال آینده نسبت به تربیت دانشجو اقدام کنند تا مانند امروز شاهد این نباشیم که در برخی رشته ها بازار کار اشباع شده و در بعضی رشته ها دنبال نیروی انسانی متخصص و ماهر باشیم.
وی با اشاره به اینکه علمی که تبدیل به ثروت نشود، دانش محسوب نمیشود، میافزاید: امروز با خیل میلیونی تحصیلکردههایی مواجهیم که ناخواسته پس از مدتها انتظار، دست از تفکر پشت میزنشینی برداشته و راهی فضای کارآفرینی شده اند.
شرکا میگوید: شاید دانش آموختهای که یک فروشگاه صنفی باز کرده، زیاد از موقعیت خودش راضی نباشد، اما این فروشگاه فایده اش برای اجتماع، نوع سوددهی و خدمات دهی آن به مشتریان کاملاً متفاوت است و بحق باید گفت، یک تحصیلکرده یک فروشگاه را بهتر از یک آدم کم سواد مدیریت و سازماندهی میکند.
دولت قادر به تأمین شغل نیست
عضو هیأت مدیره خانه صنعت و معدن ایران در گفتوگو با خبرنگار ما با بیان اینکه آرزوی همه دانش آموختگان دانشگاهی این است که شغل دولتی داشته باشند و با این ذهنیت پرورش یافته اند، میافزاید: امروز دولت آن قدر بزرگ و حجیم است که دیگر قادر به تأمین شغل برای کارجویان جدید نیست، بخش خصوصی نیز در سالهای اخیر پویایی خود را از دست داده و نمی تواند بیش از این شغل پایدار ایجاد کند.
آرمان خالقی میگوید: از سویی دانش آموختگان جویای کار بدون مهارت و تخصص در رشته تحصیلی خود هستند، به طوری که کارفرمایان تمایلی به استخدام آنان ندارند.
خالقی تأکید میکند: در چنین شرایطی بخش صنعت تنها پذیرای بخش معدودی از نیروی کار ماهر است، حالا اینکه این فرد دیپلم یا فوق دیپلم باشد یا مدرک کارشناسی ارشد مهم نیست، ارجحیت با کارگری است که بهره وری بالاتر و سطح توقعات پایین تری داشته باشد و امروز شاهدیم بسیاری از دانش آموختگان، مدرک عالی خود را کتمان میکنند و با دیپلم مشغول به کار میشوند.
وی با تأکید بر لزوم برقراری ارتباط واقعی میان صنعت و دانشگاه میافزاید: دانشجویان باید دورههای کارورزی را با نظارتهای جدی تری از سوی مراکز آموزش عالی بگذرانند تا بخش خصوصی درهای خود را به سوی دانش آموختگان باز کند.
وی با اشاره به طرح کارورزی به نام «فاجد» که دانش آموختگان جوان دانشگاهی را به بخش صنعت معرفی میکرد، میافزاید: «فاجد» طرح بسیار خوبی بود که سبب میشد دانش آموختگان بدون تجربه در میدان عمل آزموده شوند و بتوانند سابقه کار مناسبی نیز برای خود دست و پا کنند.
به هر حال امروز شرایط به گونه ای است که بسیاری از تحصیلکردههای مستعد و توانمند نیز به عنوان راننده تاکسی، فروشنده مواد غذایی و یا گرداننده شرکتهای نظافتی به چنین شغل هایی رو آورده اند، متولیان باید دست به کار شوند، وگرنه حرکت در این مدار بیتردید در آینده مشکل آفرین بوده و اشتیاق دانشگاه رفتن را از افراد میگیرد و تکلیف انشای علم بهتر است یا ثروت را برای همیشه یکسره میکند.
نظر شما